قتل مرد جوان کنار برادر و پسرعموهای خود در شمال تهران
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۸۲۸۷۰
با به قتل رسیدن مرد جوان کنار برادر و دو پسرعموی خود در خانهای در شمال تهران، تحقیقات تیم جنایی آغاز شد. - اخبار اجتماعی -
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، بامداد امروز یکی از رفتگران شهرداری تهران هراسان با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تماس گرفت و به اپراتور گفت: مشغول پاکبانی خیابان بودم که 3 مرد جوان را مشاهده کردم که یک جسد را حمل میکردند؛ لطفا کمک کنید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با اعلام این خبر، ماموران کلانتری 163 ولنجک، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، متخصصان پزشکی قانونی و تیم تشخیص هویت به همراه قاضی محمدمهدی براعه؛ بازپرس ویژه قتل شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران، راهی محل حادثه شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.
تیم جنایی در محل حادثه با جسد مرد جوان اهل کشور افغانستان مواجه شدند که براثر ضربات چاقو از ناحیه قفسه سینه به قتل رسیده بود؛ بررسیهای اولیه نیز نشان میداد، افرادی که قصد داشتند تا جسد را حمل کنند برادر و 2 پسرعموی مقتول هستند.
بدین ترتیب برادر مقتول هدف تحقیق قرار گرفت و افزود: ما کارگر هستیم و در خانه مورد نظر زندگی میکنیم؛ خواب بودیم که ناگهان یک سارق موبایل به صورت مخفیانه وارد اتاق شد و برادرم را با 2 ضربه چاقو به قتل رساند؛ ما پس از اینکه مزد جنایتکار مرتکب قتل شد و خانه را ترک کرد از خواب بیدار شدیم و برادرم مشاهده کردیم که به شدت زخمی شده است.
قتل خواهرزاده در محلات به خاطر اختلافات خانوادگیاو با اظهارات ضد و نقیضی در ادامه گفت: در ادامه با پسرعموهای خود برادرم را به خیابان بردیم تا او را با یک خودرو به بیمارستان برویم اما در مسیر متوجه شدیم که او فوت کرده است و این موضوع نیز به تایید عوامل اورژانس رسید؛ همچنین ما هنگامی که در خانه خواب بودیم هیچگونه صدای درگیری نشنیدیم!
تحقیقات ابتدایی حکایت از آن داشت، تشک و پتوی خونین مقتول پس از ارتکاب جنایت توسط افرادی که در محل موردنظر بودند به پشتبام خانه همسایه مخفی شده است که همین موضوع شک تیم جنایی را برانگیخت!
پس از بررسیهای میدانی در صحنه جرم، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با دستور قضایی برادر و 2 پسرعموی مقتول را بازداشت کردند و ماموریت یافتند تا با بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف خانه و اقدامات اطلاعاتی تحقیقات خود را ادامه دهند.
به گزارش تسنیم، با دستور قاضی محمدمهدی براعه؛ بازپرس ویژه قتل شعبه سوم دادسرای امور جنایی، جسد برای معاینات دقیقتر به پزشکی قانونی منتقل شد و متهمان برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: پلیس آگاهی قتل با سلاح قتل در تهران دادسرای امور جنایی مرد جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۸۲۸۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عجیبترین بخشش در خوزستان؛ مقتول، قاتلش را بخشید
یکی از روزهای خردادماه سال ۹۶ به پلیس اهواز خبر رسید که زنی که به تنهایی زندگی میکرد در خانه اش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. این خبر را نزدیکان این زن به پلیس خبر داده بودند. آنها بعد از آنکه او به تماسهایشان جواب نداده بود نگران شده و به خانه اش رفته و در آنجا با پیکر بیجانش روبهرو شده بودند. بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک تیز به چشم میخورد.
به گزارش ایسنا، همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده میکرده نیز سرقت شده است. از سویی بررسیها نشان میداد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده سرقت کرده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به احتمال زیاد یک روز از قتل میگذرد. در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل شده و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.
برق طلاآنطور که نزدیکان مقتول میگفتند از مدتها قبل یک نظافتچی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا میرفت و روز قبل پسر نظافتچی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافتچی که حدود ۱۸ سال داشت طوری رفتار کرده که او ترسیده است. همین اطلاعات باعث شد که نام پسر ۱۸ ساله بعنوان اولین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود.
متهم در همان بازجوییهای مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها برای نظافت به آنجا میرفت. آن روز، چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقهای کار کردم، اما ناگهان به سوی او رفتم و بعد از قتل جواهراتش را سرقت واز آنجا فرار کردم. بعد جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم، اما طلافروش فاکتور خواست و فقط به من ۳ میلیون تومان داد و قرار شد بقیه پول را بعد از بردن فاکتور بدهد.
حکم قصاصمتهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول بعنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود حکم قصاص در دیوانعالی کشور نیز تایید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. بر اساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.
شمارش معکوس برای قصاصبا قطعی شدن حکم، همه چیز برای قصاص قاتل آماده شده بود. چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفته بود. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمیکرد. در دادسرا، اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگر دستجردی که در پروندههای قتل زیادی پادرمیانی کرده و باعث سلح و سازش شده روبهرو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید تحت تاثیر حرفهایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.
چرا قاتل مادر را بخشیدممیلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم به همشهری میگوید: در این مدت برای تصمیم گیری خیلی فکر کردم، اما به نتیجهای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانهای به من نشان دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل میکنم نجات پیدا کنم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانهای که نشانم داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس آرامش میکنم.